خبرنگار یا همیار عزرائیل!!
دهه پنجاه ،در شهرما شخصی بود به نام شریعت . این شخص به حرفه مهم " مرده شوری " اشتغال داشت . این ویژگی او مشهور بود و به نمونه های عینی زیادی هم در این باره استناد می شد که هرگاه شریعت لحظاتی حتی به اندازه چند ثانیه به فردی خیره نگاه می کرد ، جمله " انا لله و انا الیه راجعون " در گوش چپش نجوا می شد و طرف باید بار سفر می بست و اگر فرصت خداحافظی با اعضای خانواده را می یافت خدا را شاکر بود . از همین رو گاهی به من که آن زمان نوجوان بودم و همچنین به دیگران، توصیه می شد که از روبرو شدن با" شریعت "به شدت پرهیز کنید و حتی به این فرد سلام هم نکنید و از کنارش بی توجه بگذرید! ما هم همیشه این دلهره را داشتیم که اگر بی توجهی کردیم وصدا زد چی ؟! یک روز به طوراتفاقی برای قرائت فاتحه به گورستان رفته بودم، دیدم شریعت روی سنگ قبری نشسته و به اطراف نگاه می کند .....
از کودکی همیشه با کتاب و مجله مانوس بودم . آن زمان دوست داشتم همه کتاب های دنیا را بخوانم ولي معناي خيلي از كلمات را نمي دانستم . علاقه داشتم معلم شوم و اکنون عضو هیات علمی دانشگاهم ؛ ولی از کلمه استاد خوشم نمی آید ؛ فکر می کنم که استاد وصف کسی مثل حضرت عیسی است که در انجیل حواریون از او به عنوان استاد یاد می کنند . تصور می کنم این نام ها و همه عناوین و القاب رایج دیگر سرگرمی و دلخوش کنک آدم های کوچک است و آدم ها با دلبستگی و سرگرمی به این عناوین وقت خود را تلف می کنند و دچار رکود و رسوب فکری و روحی می شوند . دوست دارم بنشینم و چالش های فکری را نظاره کنم و مشتاق بحث و نقد و گفت و گوی نکته سنجانه و منتقدانه هستم البته با کسی که حال و فکر و ظرفیتش را داشته باشد و تفکر مداربسته نداشته باشد . به این دنیای مجازی هم بسیار علاقه مندم و آن را پنجره های تنفس در دنیای واقعی می دانم . خانواده خوبی دارم . همه دلمشغولی های علمی و فکری داریم . می گوییم و می خندیم و گاهی با هم می گرییم . گاهی با هم بحث می کنیم . نانی می خوریم و شکر خدایی را به جا می آوریم که همه هستی ما از اوست . با همه تنبلی ها و بدیهایی که ما را احاطه کرده ، خدای خوب همیشه به فکر ماست و شبها که ما می خوابیم چشمان همیشه بیدارش نظاره گر ماست . فکر می کنم که از ته دل همه انسان ها در همه نقاط دنيا دريچه اي به سوی منطق و عشق و پاکی و خدای خوب باز می شود و می توانیم آنجا همه با هم قرار بگذاریم و حرف های همدیگر را خوب بفهمیم . شیفته و شایق کسی هستم که چیزی برای گفتن داشته باشد و دل پاکی داشته باشد و بتوان رایحه حیات را از نفس او حس کرد و زندگی آموخت و خوشبختانه همیشه در کنار خود کسانی را دارم که بتوانم از فکرشان بهره ببرم ...