هرکسی ازظن خود شد یارمن      وز درون من نجست اسرار من

همه ما به ظاهر در جهان واحد و یکسانی زندگی می کنیم ولی واقعیت این است که هر کس در دنیای خاص خودش زندگی می کند و نفس می کشد و خواب و خیال می پزد نه در این دنیای ملموس و مشهود و مشترک بیرونی .

دست کم هر کس برای خود سه دنیا دارد : اول : دنیای مشترک همگانی ؛ همین روزگار ما و جهان موجود با 196 کشور با همه شهرها و خیابانها و کوچه ها و خانه هایش با این همه ماجراهای ریز و درشت از رخدادها و تحولات قرن بیست و یکم  . دوم :  دنیای شخصی کار و زندگی و خواب و استراحت و تفریح  و عادات و علایق مختص هر کس  و سوم : دنیای بسیار منحصر به فرد درونی یعنی فضای ذهن و فکر و احساس و نگاه فردی . دنیای درونی افراد ممکن است بزرگ تر یا کوچک تر و زشت تر یا زیباتر از دنیای واقعی و محیط پیرامونی آنان باشد . دنیای واقعی رنگ و بو و حال و هوای خاص خودش را دارد ولی هرکس می تواند برای خود دنیایی داشته باشد یا ساخته باشد که پرماجراتر و شیرین تر و دلچسب تر از دنیای بیرونی است . ممکن است کسی برای خود دنیایی بسیار تنگ و تاریک و کوچک و دردناک و تهوع آور و بی معنا و پوچ بسازد و ازاول تا آخر خودش را در این دنیای ساختگی و در این زندان شخصی سیار حبس کند و سالهای متمادی در آن زندگی کند و بمیرد و هرگز با دنیای واقعی دیگران و جهان هستی ارتباطی برقرار نکند  : 

            تو درون چاه رفتستی ز کاخ                   چه گنه دارد جهان های فراخ 

           پیش چشـمت داشتی شیشـه کبود        زان سبب عالم کبودت می نمود

           گرنه کوری این کبودی دان زخویش       خویش را بدگو مگو کس را تو بیش