ادب و فرهنگ نمایندگی مجلس شورای اسلامی
هرچند زندگی و کارها و حرفهای نمایندگان مجلس به طور طبیعی روی آنتن هست و کمابیش مردم و رسانه ها در جریان وضع و حال آنان هستند ولی اکثر افراد جامعه غالبا با فعالیت های نمایندگان و نطق های مجلس سر و کاری ندارند و پخش مستقیم سخنان نمایندگان مجلس از تلویزیون در ایام بررسی صلاحیت وزرا سبب شد مردم با دقت و تمرکز خاصی نمایندگان خود را بهتر بشناسند . نمایندگانی که عصاره ملت نامیده می شوند و عضو مهم ترین نهاد قانون گذاری و نظارتی هستند که در راس همه امور کشور است ؛ چنان که می توانند وزیران و رئیس جمهور را مورد سوال قرار دهند و استیضاح و یا برکنار کنند .
در این ایام به خوبی می توان سطح آگاهی و ادب و شعور و انصاف و صداقت و دقت و تقوا و خداخواهی هر نماینده ای را در برخورد با نظرات و شخصیت دیگران و از جمله همکاران خود در مجلس شورای اسلامی شناخت . بالاخره ادبیات یک فرد فهیم و پخته و جهاندیده و عاقل و منصف با ادبیات داش مشتی وار چاله میدانی خیلی متفاوت است . همان طور گه ادبیات عالم و فاضل و ادیب با ادبیات بقال و چقال فرق می کند و ادبیات قهوه خانه ای و ادبیات زورگیران و خفت گیران با ادبیات فرهنگیان و استادان متفاوت است .
از کودکی همیشه با کتاب و مجله مانوس بودم . آن زمان دوست داشتم همه کتاب های دنیا را بخوانم ولي معناي خيلي از كلمات را نمي دانستم . علاقه داشتم معلم شوم و اکنون عضو هیات علمی دانشگاهم ؛ ولی از کلمه استاد خوشم نمی آید ؛ فکر می کنم که استاد وصف کسی مثل حضرت عیسی است که در انجیل حواریون از او به عنوان استاد یاد می کنند . تصور می کنم این نام ها و همه عناوین و القاب رایج دیگر سرگرمی و دلخوش کنک آدم های کوچک است و آدم ها با دلبستگی و سرگرمی به این عناوین وقت خود را تلف می کنند و دچار رکود و رسوب فکری و روحی می شوند . دوست دارم بنشینم و چالش های فکری را نظاره کنم و مشتاق بحث و نقد و گفت و گوی نکته سنجانه و منتقدانه هستم البته با کسی که حال و فکر و ظرفیتش را داشته باشد و تفکر مداربسته نداشته باشد . به این دنیای مجازی هم بسیار علاقه مندم و آن را پنجره های تنفس در دنیای واقعی می دانم . خانواده خوبی دارم . همه دلمشغولی های علمی و فکری داریم . می گوییم و می خندیم و گاهی با هم می گرییم . گاهی با هم بحث می کنیم . نانی می خوریم و شکر خدایی را به جا می آوریم که همه هستی ما از اوست . با همه تنبلی ها و بدیهایی که ما را احاطه کرده ، خدای خوب همیشه به فکر ماست و شبها که ما می خوابیم چشمان همیشه بیدارش نظاره گر ماست . فکر می کنم که از ته دل همه انسان ها در همه نقاط دنيا دريچه اي به سوی منطق و عشق و پاکی و خدای خوب باز می شود و می توانیم آنجا همه با هم قرار بگذاریم و حرف های همدیگر را خوب بفهمیم . شیفته و شایق کسی هستم که چیزی برای گفتن داشته باشد و دل پاکی داشته باشد و بتوان رایحه حیات را از نفس او حس کرد و زندگی آموخت و خوشبختانه همیشه در کنار خود کسانی را دارم که بتوانم از فکرشان بهره ببرم ...