عوامل و زمینه های بحران حجاب و عفاف (به مناسبت هفته عفاف و حجاب)
شکی نیست که معضل خودنمایی و دلربایی جسمی و جنسی در روابط زن و مرد در ایران به یک معضل عمومی تبدیل شده است . کافی است ده دقیقه در پارک سر کوچه خود بایستید و در ظواهر قیافه ها و رفتارها و روابط زنان و مردان دقت کنید یا نگاهی به صفحات سایت های فیلتر نشده بیندازید که غالبا مزین به آلبوم کامل تصویرهای شفاف و براق و و آراسته و عشوه گرانه خانم های هنرپیشه کشور عزیزمان است . این معضل یک روزه پدیدار نشده و علل گوناگونی داشته که برخی عبارتند از :
1. مسئولان موقعیت پرست و مصلحت اندیش و بی خیال : از
سردار سازندگی تا قهرمان اصلاحات تا جریان انحرافی امروز ، بسیاری از
مدیران دولتی هرگز به اختلاط دختران و پسران و جو گسترده بی مبالاتی و بی
حیایی در کشور به عنوان یک مسئله اولویت دار مهم نگاه نکرده اند و برنامه و
تلاش جدی خالصانه و موثری نداشته اند ( غیر از بخشنامه های بایگانی شده
بی خاصیت و تعارفات و شعارهای تکراری ). هنوز هم هزاران عکس در شبکه
اینترنت وجود دارد که زنان آن چنانی که مبلغ تمام عیار فساد و عریانی هستند
و تمام وجودشان هوس بازی و عشوه گری است برای این بزرگواران ! در انتخابات
ریاست جمهوری تبلیغ می کردند و با همان وضع و حال خطاب به کاندیداهای مزبور شعار
می دادند که فلانی دوستت داریم ! و عکس آنها را روی سینه و کمر خود
چسبانده اند . برای این سیاست بازان،افتتاح یک پروژه عمرانی یا فنی کوچک یا گشایش یک
بازارچه تجاری آزاد که مبلغ کالاهای خارجی و فرهنگ ابتذال وارداتی است و توسعه فضای باز در کیش
برای حفظ آبرو نزد غربی ها و غرب زدگان و دفاع از حیثیت و شرف امثال کرباسچی و
حجاریان و گنجی و مشایی بسیار حیاتی تر از عفاف و حجاب و معنویت و سلامت فرهنگ عمومی بوده
است . تاسف بارتر این که بسیاری از سیاست پیشگان برای حفظ جریان سیاسی خود از جلب رضایت
گروه های متمایل به بی حجابی و روابط آزاد بین دختران و پسران هم بسیار
استفاده کرده اند . کجاست آن غیرت علی وار که وقتی در بازار کوفه شنید شانه
های مرد و زنی به هم خورده ، فریاد ملامت و اعتراض برآورد و کجاست آن غیرت
اسیر ایرانی که یک پایش قطع شده بود و با همان پایی که داشت در مقابل
خبرنگار بی حجاب ایستاد و گفت ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است و من بدون
حجاب با شما مصاحبه نمی کنم و خبرنگار را در اردوگاه اسیران ایرانی و در سایه جهنمی صدام حسین و دژخیمانش وادار کرد که
روسری به سر کند . این که چرا برخی از مدیران و مسئولان نسبت به حجاب و
عفاف بی تفاوت شده اند شاید به خاطر مرعوب شدن در برابر امواج ضد حجاب و
عفاف و شاید به خاطر آن که در این کارها نام و نان وجود ندارد ! مخصوصا که
پای انتخابات در میان باشد و این کارها باعث شود که مخاطبانی را از دست
بدهیم ! هنوز مردم ماجرای زنان زیبایی را که صرفا به خاطر زیبایی و جلوه های ویژه در انتخابات شوراهای شهر چند سال قبل در برخی شهرها رای آوردند فراموش نکرده اند .




2. هنرمندان بی تعهد و فرصت طلب و سودجو : متاسفانه
عموما این طور القا شده که هنر بهترین بهانه و زمینه برای کنار گذاشتن
ملاحظات اخلاقی بین زن ومرد است . مثال ساده گریم هنرپیشه هاست ؛ یعنی
آرایش افراطی و کامل و بسیار هنرمندانه به بهانه گریم صورت ها به گونه ای
که بتوان از آن چهره های بزک کرده صدها پوستر بسیار زیبا و بزرگ بر سر در
سینماهای کشور چسباند . آیا این نوع گریم چیزی متفاوت با تبرج حرام است ؟
چرا باید در میان این گروه ها ، عفاف و حجاب امل بازی و مقدس مآبی تلقی شود
و هرکس متعهد و محجبه و عفیف است ، عقب مانده و تازه کار و نا آشنا با
هنر به شمار رود . آیا قیافه هفت قلم آراسته همسر یوذارسیف در سریال یوسف
پیامبر بسیار غیر اسلامی تر از چهره ساده سوسانو در سریال افسانه جومونگ
نیست .آیا فضای بسیاری از مراکز هنری بیش از حد عاشقانه نیست . آیا جای
تاسف نیست هنرمندانی که سالها از همه امکانات کشور استفاده نموده و از
مسئولان هنری صدها جایزه دریافت کرده و به نان و نوایی و نام و نشان
بزرگی رسیده اند ، تا پایشان به آن طرف مرز می رسد سریعا لباس هایشان را در
می آورند و به نشانه تمسخر حجاب و عفاف و مبارزه با جمهوری اسلامی در
مزخرف ترین شوها و دلقک بازی ها شرکت می کنند . آیا عکس های اکثر هنرپیشه
های زن در جلوه های ویژه با آرایش کامل و حجاب خنده دار و ژست های خاص حاکی
از این نیست که اینان که باید مبلغ عفاف و حجاب باشند الگوی بی حجابی و
مبلغ روابط آزاد هستند و علیه حجاب و عفاف تبلیغ می کنند ؟ خدا می داند که
چه اندازه فیلم در این کشور ساخته شده که سوژه اش نه زندگی سلمان فارسی یا
کوروش کبیر بلکه ترویج روابط آزاد بین دختران و پسران و دلسوزی برای دوست
دخترها و دوست پسرها و عشق های شکست خورده آنها و عشق و عاشقی های جانسوز و
مبتذل بوده است . کدام فیلم برای تحکیم بنیان خانواده یا رفع مشکلات
جوانان ساخته شده است ؟ کدام فیلم را سراغ دارید که در آن حجاب و عفاف معنا
و مفهوم درستی داشته باشد ؟( البته مراد حجاب اسلامی و شرعی است نه طنزها
و نمایشهای مهوعی به بهانه حجاب !)زندگی خصوصی
بسیاری از هنرمندان که بسیار هم علنی و عمومی است ، کاملا نشان می دهد که
چقدر به خانه و خانواده و عفاف و حجاب پایبندند . وقتی اخبار برخی از
هنرمندان مشهور کشور را تعقیب می کنی می بینی هر از شش ماه یا یک سال زن یا
شوهرشان شخص دیگری است و متارکه کرده اند . فیلم دو زن با بازی محمد رضا
گلزار و سوپر استار با بازی شهاب حسینی افتضاحات درونی و مسائل علنی غیر
اخلاقی این دسته از هنرمندان را آشکارا به تصویر کشیده . گویا این قبیل
هنرمندان هم در برابر کارهای ناهنجار خود هیچ مسئولیت و مشکلی ندارند . چون
به دلیل هنرپیشه مشهور بودن و حفظ حرمت(!) هنرمندان و حریم خصوصی آنان !(
کدام حریم خصوصی ؟) به راحتی از چنگ قانون فرار می کنند و نهایتا طی جلسات
خلوت با امثال مشایی مشکل ممنوع التصویر بودن را حل می کنند و برای تکمیل
ثواب های معنوی و الهی خود با هزینه دولت مجانی عازم حج عمره می شوند تا به
عارفی وارسته تبدیل شوند !!! چند سال قبل هنرمند مشهوری را به جرم اعمال
غیر اخلاقی مجازات می کردند ، وی با کمال پر رویی به مردم خطاب کرد و گفت :
مردم خیال بد نکنید ما داریم فیلم بازی می کنیم ! راست می گفت همه زندگی
این دسته از هنرمندان تماما فیلم بازی کردن است . کمک بزرگی که اینان به
پرده دری و کشف حجاب و رفع عفاف کرده اند بسیار گسترده و اثربخش بوده و در
سطح افکار عمومی و زندگی روزمره مردم به وضوح قابل مشاهده است .
برخی از خانم هایی که در سریال های تلویزیونی سالهای متمادی در نقش زنان قدیس و پاک و متشخص و محترم و موقر و خانواده دوست ظاهر می شوند و آشنای همه خانواده ها هستند ، هنگامی که در مراسم بزرگداشت و تجلیل از هنرمندان ظاهر می شوند یا کلکسیون عکس های آنها را که برای تبلیغات به سایتهای هنری و سینمایی داده اند مشاهده می کنیم ، از شدت ریا و نفاق و دوگانگی شخصیت و تفاوت چهره های واقعی و نقش های ساختگی در فیلم ها غرق بهت و حیرت و افسوس و حسرت می شویم .
3. گسترش قارچ گونه دانشگاهها و مراکز فرهنگی مختلط بدون هیچ گونه برنامه فرهنگی موثر . در این دانشگاهها و موسسات ، میلونها نفر دختر و پسر سالها به دور از چشم والدین در کنار هم زندگی می کنند .هر چند که به ظاهر خوابگاه شان از هم جداست ولی جسما و جانا اکثر ساعات شبانه روز باهمند و غالبا جو بسیار خودمانی و دوستانه و گپ و گفت ها و روابط بسیار صمیمانه و نزدیکی با هم دارند که باور نکردنی است و در جو صمیمانه ترین محافل خانوادگی چنان صمیمیت و خودمانی بودنی نمی توان یافت . حالا ماجراهای طولانی و قضایای خارج از دانشگاه شان به کنار ! که خود ماجرای صدها فیلم و سریال و داستان خواهد شد . بسیاری از آنان از تمام اسرار زندگی خصوصی و عادات شخصی هم مطلعند و شوخی های معنادار و عجیبی با هم می کنند که معمولا نزدیک ترین دوستان صمیمی و حتی زن و شوهرها هم ندارند . چرا باید در ترم اول و هفته اول دانشجو به فکر همدم و دوست از جنس مخالف باشد و از ازدواج موقت و ... حرف بزند ؟ چرا باید چند دانشجو با مفتضح ترین شکل و شمایل ممکن همه دانشگاهیان را به سخره بگیرند و نهایت جسارت و هتاکی را به حجاب داشته باشند ؟ چرا باید استادانی پیدا شود که نمره امتحانی شان مطابق تیپ و مدل های خانم ها بالا و پایین برود و با خانم های گستاخ و دارای پرستیژ کاذب با کمال عزت و احترام برخورد کنند و اتاق کارشان همیشه پر از این قبیل افراد باشد و صدای گپ و گفت و شوخی های علنی شان به عالم و آدم برسد و از آن طرف خانم های متدین و محجبه همیشه با توهین و تحقیر و محرومیت مواجه شوند و احساس کنند اقلیت محروم کلاسند ؟ این نکات را اگر از دانشجویان بپرسید اطلاعات خوبی برایتان خواهند داد .
4. ترویج و عادی سازی فرهنگ ابتذال از طریق طنزهای اینترنتی و پیامک های ضد اخلاقی : امروزه هزاران طنز مبتذل و مستهجن به شکل نوشتاری یا تصویری یا بلوتوث در گوشی های تلفن همراه مردم وجود دارد که تماما ترویج بی حیایی است . به گونه ای که طنزهای رشتی ( بی غیرتی ) و قزوینی (همجنس بازی ) از شوخی های ساده و پیش پا افتاده بخشی از فرهنگ عمومی کوچه بازار شده است .
5. والدین بی تعهد و بی خیال و خوش گذران : حساب کنید که اگر حد اقل روزی سه چهار ساعت والدین عزیز در جمع صمیمی همسر و فرزندان به تماشای برنامه های نیمه عریان و جلوه های ویژه برنامه های رقص و فیلم های رنگارنگ و برنامه های مختلف و تحلیل های ضد عفاف و حجاب و حریم و حرمت بژردازند ، چگونه ممکن است افکار و عقاید و احساسات و روابط قبلی خود در مورد پاکدامنی و حفظ غیرت مرد و متانت و حجاب زن را حفظ کنند . والدین زیادی وجود دارند که با سن و سال بالایی که دارند شرم و حیا را درسته بلعیده و به خاطر هوس ها و لذات خویش همه اعضای خانواده را به لجن کشیده و افتضاح و ابتذال از سر و کولشان و خانه و محله شان بالا می رود . کم نیستند مادرانی که تابلوی متحرک آرایش و مد لباس هستند و دست دختر ده دوازده ساله ای را در دست دارند که فقط یک پیراهن کوتاه با رنگ های روشن به تن دارد .
6. معضل همسر یابی : بهانه و زمینه بسیاری از جلوه گری های دختران و زنان و رواج یافتن دوستی بین دختران و پسران ، تلاش برای همسر یابی است . هرچند غالب این دوستی ها به ازدواج ختم نمی شود و درصد بسیار ناچیزی هم که به ازدواج ختم می شود نهایتا با عمری بیشتر از شش ماه یا یک سال ندارد . چرا که عشوه گری از دور و فیلم بازی کردن در مورد عشق و عاطفه با زندگی واقعی خیلی فرق دارد .
7. مشکلات جنسی : امروزه نسبت به یکی دو نسل قبل ، زمینه های تحریک جنسی در جامعه ما هزاران برابر افزایش و عمومیت و تنوع یافته ولی زمینه های سالم رفع این نیاز به طور معکوس به شدت کاهش یافته یا مسدود شده است و بخش مهمی از بی حجابی و بی حیایی و چشم چرانی و اختلاط گسترده زن و مرد ، بازتاب نوعی انحراف جنسی از آن نیاز اصلی برآورده نشده است .
برخی از خانم هایی که در سریال های تلویزیونی سالهای متمادی در نقش زنان قدیس و پاک و متشخص و محترم و موقر و خانواده دوست ظاهر می شوند و آشنای همه خانواده ها هستند ، هنگامی که در مراسم بزرگداشت و تجلیل از هنرمندان ظاهر می شوند یا کلکسیون عکس های آنها را که برای تبلیغات به سایتهای هنری و سینمایی داده اند مشاهده می کنیم ، از شدت ریا و نفاق و دوگانگی شخصیت و تفاوت چهره های واقعی و نقش های ساختگی در فیلم ها غرق بهت و حیرت و افسوس و حسرت می شویم .
3. گسترش قارچ گونه دانشگاهها و مراکز فرهنگی مختلط بدون هیچ گونه برنامه فرهنگی موثر . در این دانشگاهها و موسسات ، میلونها نفر دختر و پسر سالها به دور از چشم والدین در کنار هم زندگی می کنند .هر چند که به ظاهر خوابگاه شان از هم جداست ولی جسما و جانا اکثر ساعات شبانه روز باهمند و غالبا جو بسیار خودمانی و دوستانه و گپ و گفت ها و روابط بسیار صمیمانه و نزدیکی با هم دارند که باور نکردنی است و در جو صمیمانه ترین محافل خانوادگی چنان صمیمیت و خودمانی بودنی نمی توان یافت . حالا ماجراهای طولانی و قضایای خارج از دانشگاه شان به کنار ! که خود ماجرای صدها فیلم و سریال و داستان خواهد شد . بسیاری از آنان از تمام اسرار زندگی خصوصی و عادات شخصی هم مطلعند و شوخی های معنادار و عجیبی با هم می کنند که معمولا نزدیک ترین دوستان صمیمی و حتی زن و شوهرها هم ندارند . چرا باید در ترم اول و هفته اول دانشجو به فکر همدم و دوست از جنس مخالف باشد و از ازدواج موقت و ... حرف بزند ؟ چرا باید چند دانشجو با مفتضح ترین شکل و شمایل ممکن همه دانشگاهیان را به سخره بگیرند و نهایت جسارت و هتاکی را به حجاب داشته باشند ؟ چرا باید استادانی پیدا شود که نمره امتحانی شان مطابق تیپ و مدل های خانم ها بالا و پایین برود و با خانم های گستاخ و دارای پرستیژ کاذب با کمال عزت و احترام برخورد کنند و اتاق کارشان همیشه پر از این قبیل افراد باشد و صدای گپ و گفت و شوخی های علنی شان به عالم و آدم برسد و از آن طرف خانم های متدین و محجبه همیشه با توهین و تحقیر و محرومیت مواجه شوند و احساس کنند اقلیت محروم کلاسند ؟ این نکات را اگر از دانشجویان بپرسید اطلاعات خوبی برایتان خواهند داد .
4. ترویج و عادی سازی فرهنگ ابتذال از طریق طنزهای اینترنتی و پیامک های ضد اخلاقی : امروزه هزاران طنز مبتذل و مستهجن به شکل نوشتاری یا تصویری یا بلوتوث در گوشی های تلفن همراه مردم وجود دارد که تماما ترویج بی حیایی است . به گونه ای که طنزهای رشتی ( بی غیرتی ) و قزوینی (همجنس بازی ) از شوخی های ساده و پیش پا افتاده بخشی از فرهنگ عمومی کوچه بازار شده است .
5. والدین بی تعهد و بی خیال و خوش گذران : حساب کنید که اگر حد اقل روزی سه چهار ساعت والدین عزیز در جمع صمیمی همسر و فرزندان به تماشای برنامه های نیمه عریان و جلوه های ویژه برنامه های رقص و فیلم های رنگارنگ و برنامه های مختلف و تحلیل های ضد عفاف و حجاب و حریم و حرمت بژردازند ، چگونه ممکن است افکار و عقاید و احساسات و روابط قبلی خود در مورد پاکدامنی و حفظ غیرت مرد و متانت و حجاب زن را حفظ کنند . والدین زیادی وجود دارند که با سن و سال بالایی که دارند شرم و حیا را درسته بلعیده و به خاطر هوس ها و لذات خویش همه اعضای خانواده را به لجن کشیده و افتضاح و ابتذال از سر و کولشان و خانه و محله شان بالا می رود . کم نیستند مادرانی که تابلوی متحرک آرایش و مد لباس هستند و دست دختر ده دوازده ساله ای را در دست دارند که فقط یک پیراهن کوتاه با رنگ های روشن به تن دارد .
6. معضل همسر یابی : بهانه و زمینه بسیاری از جلوه گری های دختران و زنان و رواج یافتن دوستی بین دختران و پسران ، تلاش برای همسر یابی است . هرچند غالب این دوستی ها به ازدواج ختم نمی شود و درصد بسیار ناچیزی هم که به ازدواج ختم می شود نهایتا با عمری بیشتر از شش ماه یا یک سال ندارد . چرا که عشوه گری از دور و فیلم بازی کردن در مورد عشق و عاطفه با زندگی واقعی خیلی فرق دارد .
7. مشکلات جنسی : امروزه نسبت به یکی دو نسل قبل ، زمینه های تحریک جنسی در جامعه ما هزاران برابر افزایش و عمومیت و تنوع یافته ولی زمینه های سالم رفع این نیاز به طور معکوس به شدت کاهش یافته یا مسدود شده است و بخش مهمی از بی حجابی و بی حیایی و چشم چرانی و اختلاط گسترده زن و مرد ، بازتاب نوعی انحراف جنسی از آن نیاز اصلی برآورده نشده است .
اعصاب بسیاری از جوانان مجرد و حتی افراد متاهل و بلکه پیران کهنسال از این جهت فرسوده شده است . هزینه این تحریکات جنسی در هزاران افتضاح ضد اخلاقی در حوادث جنایت بار گوشه و کنار کشور پرداخت می شود .
8. اپیدمی دوست دختر و دوست پسر داشتن (اپیدمی هر بیماری قابل انتقالی است که سلامتی انسان را به خطر بیندازد و موارد ابتلای آن بیش از حد انتظار باشد ): احساس نیاز شدید به داشتن دوست از جنس مخالف شکل گسترده ای یافته و سوال تکراری بسیاری از دختران مدارس راهنمایی و دبیرستان و دانشگاهها این است که داشتن دوست پسر چه اشکالی دارد . از دوستی ها و عواطف ساده تا عاشقانه شدید تا روابط جنسی آزاد . برای بسیاری از والدین هم این مساله کاملا طبیعی و بلکه ضروری و جا افتاده قلمداد می شود و بعضا به آن افتخار می کنند که بله دخترم آن چنان موفق است که صدا پسر برایش تبریک و تهنیت می فرستند و ابراز عشق و محبت می کنند . تاسف این است که اپیدمی دوست دختر و دوست پسر داشتن ذهن و فکر کودکان و نوجوانان و جوانان و پیران زیادی را به خود مشغول کرده و توجیهات علمی و اجتماعی و کلاه شرعی های شیطانی هم پیدا کرده است . این مساله متاسفانه در موارد نه چندان کمی در میان برخی مردان و زنان متاهل هم مشاهده می شود که بعضا با غرور خاصی به نقل ماجراهای این دوستی ها و عشق ها به دیگران می پردازند . چیزی که در گذشته به عنوان « فاسق» یا « معشوقه » و خیلی مذموم و ناهنجار و امری شنیع مطرح می شد و امروزه متاسفانه جلوه جالب توجهی یافته که حاکی از تغییر و جایگزینی پاره ای از منکرات به جای معروف ها و رسمیت یافتن آنها در افکار عمومی است .
10. عدم نظارت بر مجتمع های تفریحی - توریستی و تجاری و درمانی(به ویژه بخش خصوصی) : در اکثراین مراکز می توانید استفاده ابزاری از زنانو دخترانهفت قلم آرایش کرده و مسلح به سلاح دلربایی و حرکات موزون و آهنگ های تند و ... را به طور چشمگیر و افراطی و علنی ببینید . بسیاری از این مراکز فضایی را به وجود آورده اند که برای اوایل انقلاب و حتی قبل از آن باورنکردنی و فاجعه آمیز است . در اوایل انقلاب اگر زنی بدون جوراب بود به شهر راهش نمی دادند اما اکنون پیدا کردن زنان با جوراب غیر عادی به نظر می رسد . گذاشتن چهار پنج سانتیمتر از موها بیرون روسری هم کاملا متعارف گشته است .
8. اپیدمی دوست دختر و دوست پسر داشتن (اپیدمی هر بیماری قابل انتقالی است که سلامتی انسان را به خطر بیندازد و موارد ابتلای آن بیش از حد انتظار باشد ): احساس نیاز شدید به داشتن دوست از جنس مخالف شکل گسترده ای یافته و سوال تکراری بسیاری از دختران مدارس راهنمایی و دبیرستان و دانشگاهها این است که داشتن دوست پسر چه اشکالی دارد . از دوستی ها و عواطف ساده تا عاشقانه شدید تا روابط جنسی آزاد . برای بسیاری از والدین هم این مساله کاملا طبیعی و بلکه ضروری و جا افتاده قلمداد می شود و بعضا به آن افتخار می کنند که بله دخترم آن چنان موفق است که صدا پسر برایش تبریک و تهنیت می فرستند و ابراز عشق و محبت می کنند . تاسف این است که اپیدمی دوست دختر و دوست پسر داشتن ذهن و فکر کودکان و نوجوانان و جوانان و پیران زیادی را به خود مشغول کرده و توجیهات علمی و اجتماعی و کلاه شرعی های شیطانی هم پیدا کرده است . این مساله متاسفانه در موارد نه چندان کمی در میان برخی مردان و زنان متاهل هم مشاهده می شود که بعضا با غرور خاصی به نقل ماجراهای این دوستی ها و عشق ها به دیگران می پردازند . چیزی که در گذشته به عنوان « فاسق» یا « معشوقه » و خیلی مذموم و ناهنجار و امری شنیع مطرح می شد و امروزه متاسفانه جلوه جالب توجهی یافته که حاکی از تغییر و جایگزینی پاره ای از منکرات به جای معروف ها و رسمیت یافتن آنها در افکار عمومی است .

در این طرح ، دست به دست هم دادن دختران و پسران ! برای گسترش فرهنگ حجاب جالب توجه است .
9. سوژه های ترانه ها و سروده ها و آهنگ ها : سوژه بخش اعظم ترانه های رایج در جامعه و بعضا رادیو و تلویزیون (به بهانه عشق های الهی یا عشق به همسر !!!) به غم و غصه های دوست دختر یا پسر بی وفا و قهر کرده و رفته مربوط می شود و بخش اعظم دیگر به خاطرات شیرین عشقولانه مربوطه یا شادی و نشاط و شوق و امید مربوط به احتمال بازگشت آن دوست دختر یا دوست پسر محبوب ! یا فواید و حکمت های بیشمار معجزه آفرین این معشوق بزرگوار !10. عدم نظارت بر مجتمع های تفریحی - توریستی و تجاری و درمانی(به ویژه بخش خصوصی) : در اکثراین مراکز می توانید استفاده ابزاری از زنانو دخترانهفت قلم آرایش کرده و مسلح به سلاح دلربایی و حرکات موزون و آهنگ های تند و ... را به طور چشمگیر و افراطی و علنی ببینید . بسیاری از این مراکز فضایی را به وجود آورده اند که برای اوایل انقلاب و حتی قبل از آن باورنکردنی و فاجعه آمیز است . در اوایل انقلاب اگر زنی بدون جوراب بود به شهر راهش نمی دادند اما اکنون پیدا کردن زنان با جوراب غیر عادی به نظر می رسد . گذاشتن چهار پنج سانتیمتر از موها بیرون روسری هم کاملا متعارف گشته است .
11. فساد کنترل نشده :
مراکز قضایی و پلیسی نتوانسته اند جلو فساد لجام گسیخته دختران و زنان
فاسد خیابانی را که در کنار مردان فاسد و بزهکار دست به دست هم داده و فضای
عمومی شهرها را آلوده کرده اند بگیرند . بخشی از نمودها و نتایج این فساد
و بزهکاری لجام گسیخته به شکل روابط بی حد و مرز و آرایش ها و لختی بازی
ها و ولنگاری ها و بزهکاری های بی شرمانه عجیب و غریبی به فضای عمومی جامعه سر ریز می
کند و آرامش خانواده ها و زنان و شوهران را سلب می کند .
12. سودجویی و سوء استفاده از بی حجابی و روابط آزاد :
برخی از سیاستمداران( جهت کسب آرای انتخاباتی بیشتر و حفظ موقعیت !! ) و
نیز طراحان لباس و فروشندگان پوشاک و تبلیغات کنندگان کالاها و امثال آنها
از بی حجابی و اختلاط بین زن و مرد بسیار بسیار لذت
و بهره و سود می برند تا عفاف و حجاب و پاکدامنی که کلی هم هزینه دارد .
چون بسیاری از مشتریان و مخاطبان حاضرند برای لذت و هوس بیشتر تمام جان و
مال خود را بدهند . چه کسی محض رضای خدا حاضر است برای گسترش حجاب و عفاف
هزینه ای صرف کند یا از منافع و هوس های خود و گروه خود بگذرد و به منافع و
حساسیت های شیفتگان عریانی و سر و صدای وقیحانه شان توجهی نکند .
13 . وضع و حال پوشاک فروشی ها و فرهنگ طراحی لباس: بیست سال قبل در صنف تولید کنندگان پوشاک رسم بر این بود که همراه روی هر جفت جوراب ساده زنانه یک عکس خانم هم چسبانده می شد ولی امروزه به هر پوشاک فروشی که لباس های زیر می فروشد سر بزنید ، روی هر نوع پوشاکی عکس مردان و زنان را در حالات جنسی مختلف و عریان خواهید دید . این وضع استثنایی و موردی نیست بلکه عمومی است . در حالی که بیست سال قبل یکی از آن عکس ها هم پیگرد قانونی داشت . هزاران نوع مانتو چسبان که آستین هایشان فنری بالا می رود و صدها نوع لباس عجیب و غریب که در تولید انبوه عرضه می شود و همه به فرهنگ عمومی سرازیر می شود ، به وسیله چه کسانی هدایت و نظارت می شود ؟
سخن نهایی :
فرهنگ عریانی و بی حیایی و روابط فساد انگیز بین زن و مرد از هزاران ضلع و زاویه به اشکال بسیار متنوع و خلاقانه و عینی و عملی و با جاذبه های کاذب و چشمگیر ، خودش را تا حد زیادی به فرهنگ اجتماعی و زندگی و ارتباطات ما تحمیل کرده و به ظاهر موجه و مطلوب جلوه داده و هم چنان به دنبال نفوذ و توسعه بیشتر است و از طرفی هم برای مقابله با آن تنها به سخنرانی و تحلیل و چند همایش و برپایی نمایشگاه و فعالیت های ناقص نیروی انتظامی و حربه های قانونی اکتفا کردن هرچند بد نیست ولی سوراخ دعا را گم کردن و شوخی کردن و نوعی مرحم موقت و موسمی است . تازه این سخنرانی ها و تحلیل ها و همایش ها برای افراد متدین و محجبه و مذهبی پایبند مشکل آن بی حجاب ها را حل نمی کند . کار نیروی انتظامی هم در اصل چیز دیگری است و وظیفه پلیس برگزاری کلاس اخلاق و عفاف برای مردم نیست بلکه پلیس مامور دستگیری خلاف کاران و مجرمان است و نمی تواند بار مراکز فرهنگی و تربیتی و خانواده ها و مسئولان را بر دوش بکشد و گناهان آنها را بشوید . بی حجابی و بی حیایی به اشکال مختلف به فساد فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و ارتباطی تبدیل می شود و کاری نظامی و انتظامی نیست ؛ هرچند به آنها هم مثل بقیه مراکز ارتباطی خواهد داشت .
لینک ها :
پایگاه خبری حجاب
گروه سایبری ترویج عفاف و حجاب
سامانه جامع اطلاع رسانی حجاب و عفاف
بی حجابی چگونه کاهش یافت؟
چه کسی مسئول بد حجابی در خیابان صفاییه قم است
پایگاه خبری حجاب
گروه سایبری ترویج عفاف و حجاب
سامانه جامع اطلاع رسانی حجاب و عفاف
بی حجابی چگونه کاهش یافت؟
چه کسی مسئول بد حجابی در خیابان صفاییه قم است
+ نوشته شده در شنبه یکم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 15:3 توسط کریم جباری
|
از کودکی همیشه با کتاب و مجله مانوس بودم . آن زمان دوست داشتم همه کتاب های دنیا را بخوانم ولي معناي خيلي از كلمات را نمي دانستم . علاقه داشتم معلم شوم و اکنون عضو هیات علمی دانشگاهم ؛ ولی از کلمه استاد خوشم نمی آید ؛ فکر می کنم که استاد وصف کسی مثل حضرت عیسی است که در انجیل حواریون از او به عنوان استاد یاد می کنند . تصور می کنم این نام ها و همه عناوین و القاب رایج دیگر سرگرمی و دلخوش کنک آدم های کوچک است و آدم ها با دلبستگی و سرگرمی به این عناوین وقت خود را تلف می کنند و دچار رکود و رسوب فکری و روحی می شوند . دوست دارم بنشینم و چالش های فکری را نظاره کنم و مشتاق بحث و نقد و گفت و گوی نکته سنجانه و منتقدانه هستم البته با کسی که حال و فکر و ظرفیتش را داشته باشد و تفکر مداربسته نداشته باشد . به این دنیای مجازی هم بسیار علاقه مندم و آن را پنجره های تنفس در دنیای واقعی می دانم . خانواده خوبی دارم . همه دلمشغولی های علمی و فکری داریم . می گوییم و می خندیم و گاهی با هم می گرییم . گاهی با هم بحث می کنیم . نانی می خوریم و شکر خدایی را به جا می آوریم که همه هستی ما از اوست . با همه تنبلی ها و بدیهایی که ما را احاطه کرده ، خدای خوب همیشه به فکر ماست و شبها که ما می خوابیم چشمان همیشه بیدارش نظاره گر ماست . فکر می کنم که از ته دل همه انسان ها در همه نقاط دنيا دريچه اي به سوی منطق و عشق و پاکی و خدای خوب باز می شود و می توانیم آنجا همه با هم قرار بگذاریم و حرف های همدیگر را خوب بفهمیم . شیفته و شایق کسی هستم که چیزی برای گفتن داشته باشد و دل پاکی داشته باشد و بتوان رایحه حیات را از نفس او حس کرد و زندگی آموخت و خوشبختانه همیشه در کنار خود کسانی را دارم که بتوانم از فکرشان بهره ببرم ...