مقام انسان یا شرافت و منزلت حیوانات
حساب معصومین و انبیا و اولیا و آدم های واقعا انسان که بسیار کمیابند جدا . بحث من روی انسان های متعارف است ؛ یعنی عموم انسان های طبیعی و عادی . امیدوارم اشتباه کرده باشم . من با عقل ناقص خود تصور می کنم که حیوانات از ما عاطفی تر و تلاشگرتر و هنرمند تر و چابک تر و دقیق ترند و بهتر جهان و زندگی و خدا را می شناسند و عارف تر و وارسته تر از ما هستند .
هیچ انسانی به اندازه حیوانات با طبیعت ساده و عادی و زیبای خدا همدم نیست . هیچ حیوانی مثل انسان به امور مصنوعی و خلاف طبیعت انس و عادت ندارد و با اشیای مصنوعی و قیافه مصنوعی و غذاهای مصنوعی و زندگی مصنوعی خودش را دلخوش نمی کند .
بهترین تابلوهای هنری نقاشان جهان نمی تواند به زیبایی بالهای شاپرک ها و هنرنمایی آشیانه پرندگان و فعالیت های کرم ابریشم یا زنبور عسل باشد . هیچ کارخانه مجهز و مدرن مواد غذایی در جهان وجود ندارد که تاکنون توانسته باشد فراورده ای به مفیدی عسل طبیعی زنبور تولید کرده باشد . هنوز هیچ شیمی دانی نتوانسته ترکیبات کامل عسل را خوب بشناسد و مشابه آن چیزی تولید کند که شفابخشی آن را داشته باشد ولی ضررهای آن را نداشته باشد و برای بیماران دیابتی مشکلی ایجاد نکند .
از کودکی همیشه با کتاب و مجله مانوس بودم . آن زمان دوست داشتم همه کتاب های دنیا را بخوانم ولي معناي خيلي از كلمات را نمي دانستم . علاقه داشتم معلم شوم و اکنون عضو هیات علمی دانشگاهم ؛ ولی از کلمه استاد خوشم نمی آید ؛ فکر می کنم که استاد وصف کسی مثل حضرت عیسی است که در انجیل حواریون از او به عنوان استاد یاد می کنند . تصور می کنم این نام ها و همه عناوین و القاب رایج دیگر سرگرمی و دلخوش کنک آدم های کوچک است و آدم ها با دلبستگی و سرگرمی به این عناوین وقت خود را تلف می کنند و دچار رکود و رسوب فکری و روحی می شوند . دوست دارم بنشینم و چالش های فکری را نظاره کنم و مشتاق بحث و نقد و گفت و گوی نکته سنجانه و منتقدانه هستم البته با کسی که حال و فکر و ظرفیتش را داشته باشد و تفکر مداربسته نداشته باشد . به این دنیای مجازی هم بسیار علاقه مندم و آن را پنجره های تنفس در دنیای واقعی می دانم . خانواده خوبی دارم . همه دلمشغولی های علمی و فکری داریم . می گوییم و می خندیم و گاهی با هم می گرییم . گاهی با هم بحث می کنیم . نانی می خوریم و شکر خدایی را به جا می آوریم که همه هستی ما از اوست . با همه تنبلی ها و بدیهایی که ما را احاطه کرده ، خدای خوب همیشه به فکر ماست و شبها که ما می خوابیم چشمان همیشه بیدارش نظاره گر ماست . فکر می کنم که از ته دل همه انسان ها در همه نقاط دنيا دريچه اي به سوی منطق و عشق و پاکی و خدای خوب باز می شود و می توانیم آنجا همه با هم قرار بگذاریم و حرف های همدیگر را خوب بفهمیم . شیفته و شایق کسی هستم که چیزی برای گفتن داشته باشد و دل پاکی داشته باشد و بتوان رایحه حیات را از نفس او حس کرد و زندگی آموخت و خوشبختانه همیشه در کنار خود کسانی را دارم که بتوانم از فکرشان بهره ببرم ...