پیشنهاداتی برای حل سریع مشکلات کشور
پیشنهاد به مجلس شورای اسلامی : با توجه به این که مجلس در راس امور است ، برای اثبات اقتدار مجلس و این که دیگر کسی از مسئولین دولتی نتواند مثل گذشته بیاید و نمایندگان مجلس را به بازی بگیرد و برایشان جوک بگوید و رسما و علنا مورد تمسخر قرار دهد و عکس و فیلم فامیل های نمایندگان را به آنان نشان دهد ، پیشنهاد می شود که هر هفته جلسه صمیمانه طرح سؤالات سخت از وزرا با چندین فوریت برگزار شود و حتی الامکان نمایندگان با اکثریت قاطع قانع نشوند و در تکمیل کار در هفته بعدی حداقل دو تا چهار وزیر استیضاح و برکنار گردد که این کار هم ابهت مجلس را به تمام و کمال حفظ می کند و هم دولت را از یکنواختی خارج نموده ، به جوان گرایی و پویایی و پیشرفت امور کشور کمک به سزایی خواهد کرد و هم جلوی پر رویی جریان های سیاسی رقیب را خواهد گرفت و همه این تلاش های خالصانه و دلسوزانه قطعا کمک بزرگی به رئیس جمهور در تکمیل و به اوج رساندن حماسه سیاسی خواهد بود . کاری را که باید بشود نباید به امروز و فردا موکول کرد ، مخصوصا که از عمر مجلس فعلی چیزی باقی نمانده و بعدها چه شود خدا می داند . پس این فرصت طلایی را نباید از دست داد . البته این قبیل کارهای سازنده مجلس باید ماهها قبل از انتخابات و لااقل در همان هفته اول یا دوم تشکیل دولت اتفاق می افتاد ؛ چرا که تاثیر به سزایی در وحدت ملی و ثبات سیاسی کشور دارد و زحمت رسانه های استکباری در ایجاد فاصله بین نهادها و شکاف در حاکمیت را هم کم می کند .
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 8:16 توسط کریم جباری
|
از کودکی همیشه با کتاب و مجله مانوس بودم . آن زمان دوست داشتم همه کتاب های دنیا را بخوانم ولي معناي خيلي از كلمات را نمي دانستم . علاقه داشتم معلم شوم و اکنون عضو هیات علمی دانشگاهم ؛ ولی از کلمه استاد خوشم نمی آید ؛ فکر می کنم که استاد وصف کسی مثل حضرت عیسی است که در انجیل حواریون از او به عنوان استاد یاد می کنند . تصور می کنم این نام ها و همه عناوین و القاب رایج دیگر سرگرمی و دلخوش کنک آدم های کوچک است و آدم ها با دلبستگی و سرگرمی به این عناوین وقت خود را تلف می کنند و دچار رکود و رسوب فکری و روحی می شوند . دوست دارم بنشینم و چالش های فکری را نظاره کنم و مشتاق بحث و نقد و گفت و گوی نکته سنجانه و منتقدانه هستم البته با کسی که حال و فکر و ظرفیتش را داشته باشد و تفکر مداربسته نداشته باشد . به این دنیای مجازی هم بسیار علاقه مندم و آن را پنجره های تنفس در دنیای واقعی می دانم . خانواده خوبی دارم . همه دلمشغولی های علمی و فکری داریم . می گوییم و می خندیم و گاهی با هم می گرییم . گاهی با هم بحث می کنیم . نانی می خوریم و شکر خدایی را به جا می آوریم که همه هستی ما از اوست . با همه تنبلی ها و بدیهایی که ما را احاطه کرده ، خدای خوب همیشه به فکر ماست و شبها که ما می خوابیم چشمان همیشه بیدارش نظاره گر ماست . فکر می کنم که از ته دل همه انسان ها در همه نقاط دنيا دريچه اي به سوی منطق و عشق و پاکی و خدای خوب باز می شود و می توانیم آنجا همه با هم قرار بگذاریم و حرف های همدیگر را خوب بفهمیم . شیفته و شایق کسی هستم که چیزی برای گفتن داشته باشد و دل پاکی داشته باشد و بتوان رایحه حیات را از نفس او حس کرد و زندگی آموخت و خوشبختانه همیشه در کنار خود کسانی را دارم که بتوانم از فکرشان بهره ببرم ...