شادمانی سبکروحان عاشق
با آهنگ طبیعت خرامان و شادمان باش و سرودهای هستی را بشنو و شنیده ها را منعکس گردان تا طبیعت هم با تو به سان داود نبی غزل خوان شود (واذكر عبدنا داود ذا الايد إنه أواب إنا سخرنا الجبال معه يسبحن بالعشي والاشراق والطير محشورة كل له أواب) . همچون سبکروحان عاشق به داده و نداده ها شادمان و خرسند باش . زمستان می گذرد و روسیاهی به ذغال می ماند . دلت از ناحیه آدم های کوچک پرمدعایی که لیاقتی نداشتند و بی خود بزرگ شدند و اسباب رنج و زحمت بندگان خدا شدند ، نگران نباشد ؛ کمی حوصله داشته باش . خیلی ها آمدند و همه جا را اسم و نشان شان پر کرد ولی با مرور زمان مجاله شدند و رفتند و به افسانه ها پیوستند ( فجعلناهم احادیث و مزقناهم کل ممزق ان فی ذلک لآیات لکل صبار شکور ) . زمانه بزرگ ترین روانکاو و بهترین معرف شخصیت واقعی افراد است (فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال ) . زمان شکننده و فرساینده آدم های توخالی و مقامات و جریان های پوشالی است . زمان یکی از لشکریان الهی است (یقلب الله الليل والنهار إن في ذلك لعبرة لأولي الأبصار ) زمان و زمانه دست خداست و سکاندارش امام عصر و زمان (س) . از گرانی غمگین و از ارزانی شادمان مشو و برای روزی دلهره نداشته باش ؛ تو وظیفه داری با دقت تمام و تلاش وافر و مستمر و صبر و حوصله همانند همه جنبندگان عالم در تلاش معاش باشی تا آنچه رزق و روزی واقعی است به تو برسد و قطعا به تو خواهد رسید . سرچشمه ارزاق به دست خداست ( ان ربک یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر) و آنچه رزق و روزی واقعی تو نیست مایه وزر و وبال و غرور و فساد تو و دیگران است . دلت را به خدا بسپار تا سبک بار شوی ؛ چرا که آرامش و اضطراب دلها هم دست خداست ( قلب المومن بین اصبعین من اصابع الرحمان یقلبها کیف یشاء) . اگر « مقلب القلوب و الابصار » اوست ؛ چرا چشم و دلت را به جای عالم قدس ربوبی به این و آن دوخته ای ؟ یا هم چون خیال پرستان غافل از قدرت حق تعالی منتظری که تحولی در بازار یا عالم فرهنگ یا سیاست اتفاق بیفتد و تو به نام و نان و نوایی برسی ؟
از کودکی همیشه با کتاب و مجله مانوس بودم . آن زمان دوست داشتم همه کتاب های دنیا را بخوانم ولي معناي خيلي از كلمات را نمي دانستم . علاقه داشتم معلم شوم و اکنون عضو هیات علمی دانشگاهم ؛ ولی از کلمه استاد خوشم نمی آید ؛ فکر می کنم که استاد وصف کسی مثل حضرت عیسی است که در انجیل حواریون از او به عنوان استاد یاد می کنند . تصور می کنم این نام ها و همه عناوین و القاب رایج دیگر سرگرمی و دلخوش کنک آدم های کوچک است و آدم ها با دلبستگی و سرگرمی به این عناوین وقت خود را تلف می کنند و دچار رکود و رسوب فکری و روحی می شوند . دوست دارم بنشینم و چالش های فکری را نظاره کنم و مشتاق بحث و نقد و گفت و گوی نکته سنجانه و منتقدانه هستم البته با کسی که حال و فکر و ظرفیتش را داشته باشد و تفکر مداربسته نداشته باشد . به این دنیای مجازی هم بسیار علاقه مندم و آن را پنجره های تنفس در دنیای واقعی می دانم . خانواده خوبی دارم . همه دلمشغولی های علمی و فکری داریم . می گوییم و می خندیم و گاهی با هم می گرییم . گاهی با هم بحث می کنیم . نانی می خوریم و شکر خدایی را به جا می آوریم که همه هستی ما از اوست . با همه تنبلی ها و بدیهایی که ما را احاطه کرده ، خدای خوب همیشه به فکر ماست و شبها که ما می خوابیم چشمان همیشه بیدارش نظاره گر ماست . فکر می کنم که از ته دل همه انسان ها در همه نقاط دنيا دريچه اي به سوی منطق و عشق و پاکی و خدای خوب باز می شود و می توانیم آنجا همه با هم قرار بگذاریم و حرف های همدیگر را خوب بفهمیم . شیفته و شایق کسی هستم که چیزی برای گفتن داشته باشد و دل پاکی داشته باشد و بتوان رایحه حیات را از نفس او حس کرد و زندگی آموخت و خوشبختانه همیشه در کنار خود کسانی را دارم که بتوانم از فکرشان بهره ببرم ...