·         يكي از تعبيراتي كه در جوامع مختلف  مردم خطاب به هم ديگر زياد به كار مي برند تعابير مربوط به حماقت و احمق بودن است . هر كسي را كه مي بيني افراد غير خودش را حقه باز يا احمق  مي نامد . هرچند كه در هر محفلي ممكن است  احمقي هم يافت شود ، ولي اكثر افراد را احمق و ابله ناميدن يا گرگ و روباه خواندن خلاف واقعيت و نوعي بد بيني و بد ذاتي است .

·         _‌‌ حماقت : رفتار و گفتار و انديشه  بی مبنا و بی هدف و متناقض است .

·                                            مثال های کارهای احمقانه :

·         _‌‌‌‌ شخصی خانه ای می سازد و بعد از سالها آن را ویران می کند . زندگی خوبی را با هزار رنج و زحمت مهیا می کند و طی یک ساعت يا يك روز  با رفتارهای نادرست و عجولانه همه را خراب می کند .

·         _‌‌‌‌ شخصي با عشق وعلاقه شدید به دنبال هدفی شتابان گام بر مي دارد ، ولی درست در مسیر ضد آن حرکت مي كند و هميشه از هدف خود دورتر مي شود .

·          _‌‌‌‌ شخصي مدعي پركاري و همت والاست ولي کاری که در باید طی یکروز انجام بگیرد در یک هفته یا یک ماه انجام مي دهد و ده برابر شرایط عادی وقت و نیرو صرف مي كند و بعد متوجه مي شود كه همه كارهايش خسارت آميز بوده .

·          _‌‌‌‌ برای این که محبت کسی را نسبت به خود حفظ کنیم به خشونت و جنگ عصبی شدید متوسل شویم .

·        _‌‌‌‌ حماقت به عنوان نوعي طرز فكر يا احساس يا رفتار بي مبنا و بي منطق مي تواند يك بيماري ويروسي مسري باشد و از شخصي به اشخاص ديگر و از آنجا به فضاها و مكان ها سرايت پيدا كند . به همين جهت ارتباط با احمقان و نحوه برخورد با افكار احمقانه و رفتارهاي احمقانه  و محيط هايي كه حماقت بر آن جا سايه انداخته ، بسيار دشوار و خطرناك است . چرا كه اگر در ميان احمقان بخواهيد زرنگي و هوشمندي نشان دهيد ، اتفاقات تلخي در انتظارتان خواهد بود . بي دليل نبود كه عيسي مسيح از احمقان فرار مي كرد ولي عجيب تر اين كه برخي از هوشمندان هر وقت با احمقي رو به رو شوند ، شروع مي كنند ساعت ها براي آنان كلاس گذاشتن و از مواعظ حكيمانه و مباحث منطقي و  تجزيه و تحليل هاي عالمانه صحبت كردن كه  اين نحوه برخوردها خود دليل بارزي بر حماقت اين بزرگواران است . چرا كه بحث علمي با احمقان بالذات يا احمقاني كه دچار حماقت مزمن اند ، همانند مشت بر سندان كوبيدن و گره بر باد زدن است  .

·         _‌‌ حماقت ها و احمقان هم انواع و اقسام بسيار متنوعي دارند  و شايد عقلانيت حد و مرزي داشته باشد ولي حماقت احمقان هيچ حد و اندازه اي و شكل به خصوصي ندارد . حماقت گاهی شکل خیلی عوامانه دارد که همه به آن می خندند ولی گاهی به قدري ظریف و لطیف و دقیق و پیچیده است که شاید اکثر مردم آن را نوعی  نبوغ افتخار آمیز بدانند و به شدت تحسین کنند . چرا كه از درك ابعاد و اعماق حماقت عاجزند و بود و نمودها و حقيقت و نقابها را تميز و تشخيص نمي دهند .

          _‌‌ يكي از حماقت هاي بارز و عجيب برخي از  عقلا و بزرگان و هوشمندان جامعه اين است كه گاهي احساس مسؤوليت مي كنند از كارهاي  غلط و ابلهانه يك يا چند احمق در روزگار خودمان يا دوره هاي گذشته دفاع نموده و آنها را با هزار ترفند توجيه و تفسير و تحسين كنند . معلوم نيست اين به دليل عرق ملي است يا تعصبات غلط به ظاهر ديني . يا جايگاه سياسي و تاريخي مهمي كه آن افراد احمق داشته اند . در حالي كه اين تعصب غلط ، بي منطقي محض است و خلاف تدين و حق جويي است .

          _‌‌‌‌ در هر صنف و شغلي افراد احمق وجود دارد و در هر سن و سالي مي توان احمقاني يافت . مردان احمق هم كمتر از زنان احمق نيستند . چنان كه در خارج هم تعداد احمق ها خيلي بيشتر از احمقان داخلي است ؛ منتها سطح و نوع حماقت ها متفاوت است .

           _‌‌   حماقت ، ایرانی ، اروپایی و شرقي و غربي و زمان و  مکان و زبان و نژاد و صنف خاص نمی شناسد . این هم که اهالی شهر يا زبان و نژاد خاص را احمق بدانیم ، نوعی پیشداوری و کلی گویی بی مطالعه و بی مبنا  و غیر علمی و داوری احمقانه ای است که حاکی از احساسات غلط و تنبلی فکری است . مگر آن كه حقيقتا روش ها و منش هاي حماقت بار بر جو محيط و منطقه يا گروه هاي خاصي سرايت كرده باشد كه حتما درصد استثنا هم خواهد داشت .

          _‌‌‌‌  پيران احمق برخي به سبب ويژگي هاي روحي اين دوران اسير حماقت مي شوند ولي شايد بيشترشان همان هايي باشند كه از دوران جواني حماقت طبيعي شان را حفظ كرده اند ؛ به همين جهت دوران جواني دوران حماقت بارتري به نظر مي رسد و اكثر افراد در اين دوره خامي ها و ندانم كاري هايي مي كنند كه بعدها هميشه به آن مي خندند و مي گريند :

                              ما العيش الا في جنون الصبا     فان تولي فجنون مدام

·      _‌‌‌‌ حماقت رابطه قطعي و كلي با سواد ندارد . هرچند حماقت هاي عجيب و علني ولي ساده و ناشيانه در افراد کم اطلاع و عوام الناس و برخي فقرا بیشتر است ، ولی حماقت متخصصانه و عالمانه در میان بزرگان و مشاهير و دانشمندان و ثروتمندان هم کم نیست . ثروت و راحتي زياد بيشتر از فقر انسان را به كارهاي جنون آميز و ابلهانه مي كشاند . حماقت هایی که از مشاهير و افراد برجسته اجتماع در سطح جامعه و سياست و فرهنگ ظاهر مي شود ، آسیب ها و بلکه فجایع آن بسیار بیشتر از عوام زدگی و حماقت مردم عادی است و  از مرزهاي زمان و مكان عبور مي كند . آیا کسی که برای یک اندیشه غلط هزار دلیل خوب می آورد احمق نیست ؟ آیا در متفکران مشهور جهان ،  پیشداوری در قالب تحقیقات عمیق و عظیم علمی کم است ؟ آيا كسي كه تمام عقل و منطقش را عليه عقلانيت و منطق و حقيقت به كار مي گيرد احمق نيست ؟ آيا كسي كه هوشمندانه و دقيق ترين انديشه ها و روش ها را صرف پست ترين غرض ها و هدف ها مي كند ، احمق نيست . مگر احمق بودن شاخ و دم دارد ؟

             _‌‌‌‌  در مواردي خبط و خطاهاي حماقت بار يك سياستمدار مشهور را بچه هاي كوچك و عوام الناس بي سواد خيلي خوب درك مي كنند ولي خودش مطلقا نمي تواند مادامي كه در آن فضاي تصنعي و خيالي خود به سر مي برد ، آنها را درك كند . مگر اين كه از خر شيطان پايين بيايد يا سرش به سنگ بخورد و ورشكسته سياسي بشود . تلاش براي حفظ موقعيت و عشق به قدرت و باند و تشكيلات و نفوذ در جامعه ، يك سياستمدار را دچار بازي هاي سياسي جنون آميزي مي كند كه بالكل عقل و منطقش را مي بازد يا از اين منطق و عقل براي مشتي كارهاي احمقانه استفاده مي كند به طوري كه  همگان از اين همه خبط و خطاها و حماقت هاي عجيب و غريب شگفت زده مي شوند . به همين جهت حماقت و جنون سياسي بدترين و خطرناك ترين نوع جنون ها و حماقت هاست . چرا كه افسون و جادو و شراب و قمار سياست تاثيراتي دارد كه قرص هاي اكس و قوي ترين مواد مخدر و انواع شراب ها مطلقا اين اندازه توهم آميز و خطرناك نيست .

           _‌‌‌‌    حکایت است که زمانی باراني تند می بارید و همه جا گل و لای شده بود و کودکی رفتارهای مسخره و احمقانه ای از خود نشان می داد و نزدیک بود در گل و لای بيفتد ؛ دانشمند بزرگی با دانشجویانش قدم زنان داشتند او را نگاه می کردند . آن دانشمند بزرگ به کودک گفت : پسرم مواظب باش حماقتت کار دستت ندهد . کودک گفت : من مواظب هستم ولی تو بیشتر مواظب باش که اگر پایت بلغزد این همه افراد خردمند که کنار تو و پشت سر تو هستند با مغز در گل خواهند رفت . 

·          _‌‌ بر همین اساس سید قطب علی رغم علم و دانش و نظم و دقت و پیشرفت تکنولوژیکی غربیان ، غرب را مظهر جاهلیتی از نوعی متفاوت و پیچیده محسوب می کند و نام کتابش جاهلیت قرن بیستم(‌جاهلیه القرن العشرین)  است . جاهليت مدرن يعني زندگي كاملا عقلاني و عالمانه و دقيق ولي مبتني بر اهداف كاملا احمقانه و رزيلانه .

·         _‌‌‌‌ شاید حماقت نوعی بیماری عفوني مغزي باشد که در مراحل ساده و غیر پیشرفته این بیماری ،‌ به شرط کشف و درک بیماری و اعتراف و تشخیص صحيح و معالجه هوشمندانه تا حدی قابل درمان است .  بدی کار این جاست که هیچ احمقی حتي احمق الحمقاي عالم از حماقت خود مطلع نیست و احساس حماقت و بلاهت نمي كند بلكه از آن لذت مي برد و دلایل توجیهی زیادی برای عقلانی خواندن حماقت هاي خود دارد . مخصوصا اگر کمی مطالعه و تحصیلات يا شهرت و جايگاه اجتماعي داشته باشد . هر احمقي همانند هر ديوانه اي كه در حال جنون خود را عقل كل مي داند ،  ممكن است خودش را در حال حماقت بسيار خردمند خيال كند .

·          _‌‌‌‌ حماقت معمولا كلي و مطلق نيست ، بلكه نسبی و درصدي است و شاید حماقت برخی مادر زادی و ژنتیکی و ذاتی باشد یا بعدها به دليل تلاش هاي خودشان جزء ذات و شخصیت شان شده باشد ولی  غالبا ايجاد و استمرار و شدت و ضعف آن ، تمرینی و تدریجی و اکتسابی است . گاهي برخي از افكار و اعمال افراد احمقانه است و گاهي برخي از زواياي شخصيت شان و حالات و عادات شان اين گونه است و گاهي اساس شخصيت شان مبتني بر حماقت است و حماقت در اركان شخصيت و انديشه و عواطف و تصميم گيري هايشان رسوخ تمام پيدا كرده است . هم چنين گاهي حماقت در زمان يا مكان و شرايط عاطفي و بغرنج خاصي ظهور مي كند و مقطعي و گذرا و ادواري است و گاهي فراتر از اين هاست . گاهي شخص واقعا احمق است و گاهي بنا به دلايل و عوامل معقول يا نا معقول نقش احمق ها را بازي مي كند و مدتي خودش را به ديوانگي مي زند تا از زير بار مسؤوليت فرار كند يا خودش را از شر احمقان نجات بدهد :

     آزمودم عقل دور انديش را         بعد از اين ديوانه سازم خويش را

زين ضرورت گيج و ديوانه شدم    ليك در باطن همانم كه بدم‏

·          _‌‌ به جز معصومین و نوادري از مردم که حساب شان از بقیه جداست ، هیچ کس نمی تواند خود را عقل کل و دانای کل بداند . که اگر چنین ادعایی داشته باشد به تعبیر علی (ع)‌ خودش مبتلا به جنون بوده و احمق ترين مردمان است (إن من أجاب في كل ما يسأل عنه مجنون) (بحارالانوار/ ج2، ص117) ( أحمق الناس من ظن أنه أعقل الناس (غرر الحكم )‌ .

·          _‌‌  بنا بر این هرکس در مراحل مختلف زندگی اش بارها مرتکب رفتارهای احمقانه و جنون آمیز شده است و عدم اعتراف به این واقعیت خود از عوارض جنون است . استادی می گفت :  « الجنون فنون » جنون انواع و الواني دارد :  يك نمونه اش دیوانه ای است که لخت در خیابان از این جا به آن جا فراری است و یک دیوانه هم مثل من و شماست .

·          _‌‌ بیماران روانی که در آسایشگاه روانی بستری اند و نزد مردم مجنون و دیوانه نامیده می شوند ،  دچار انواعی از تضادها و تناقضات روحی و فکری و رفتاري هستند و از جمله کنترل بسیاری از اعمال و افکارشان را از دست داده اند و برای خود افکاری ساخته اند که بسیار وحشتناک است وگاهی این افکار وحشی چنان به آنان هجوم می آورد که گویی گله ای گرگ گرسنه به آنان حمله می کند . و اعمالي انجام مي دهند كه براي خودشان خسارت آفرين است و بايد هميشه تحت مراقبت باشند .

         _‌‌‌‌ افراد به چند دسته قابل تقسيم اند : عاقلاني كه سعي مي كنند كمتر اسير حماقت شوند . احمقاني كه كمتر سعي مي كنند عقلانيت به خرج دهند و زندگي احمقانه را راحت و لذت بخش مي بينند . عاقلاني كه عقلانيت شان آشكار و حماقت هايشان نهان است . احمقاني كه حماقت شان آشكار و عقلانيت شان نهان است . عاقلان احمق نما و احمقان عاقل نما . كه دسته اول را عقلاي مجانين هم مي گويند .

·          _‌‌‌‌ خیلی موارد افراد دیوانه و عاقل را با هم اشتباه می گیریم و حقیقت عقل و دیوانگی را با جایگاه اجتماعی افراد و تيپ و قيافه و شغل و شهرت آنان یا نقاب های شخصیتی شان مخلوط می کنیم و مثلا نمی توانیم بپذیریم که فرد بسیار مشهور و موفق و یا نابغه ای یا تاجر و نویسنده مهمی فردی به تمام معنا احمق باشد که آن موفقیت مالی یا فرهنگی یا سیاسی واجتماعی گوشه بسیار کوچکی از شخصیت حقیقی آنهاست . واقعيت اين است كه در جامعه و جهان امروز که افراد را در دقایق خاص و برخي از كاراكترهاي شخصیت و پشت ماسکهای اجتماعی و شغلی می بینیم نمی توانیم به ابعاد عمیق و پیچیده حماقت آنان پی ببریم . به تعبير يك ضرب المثل آلماني ابلهان فرهيخته در زمره بزرگترين ابلهان جهان هستند .

·          _‌‌ روزي با عالم وارسته ای صحبت می کردم که به زندگی ساده ای قناعت کرده وبیشتر اوقاتش به مطالعه و امور معنوی و مذهبی سپری می شد . از او پرسیدم از این که اشتعالات تجاری ندارد و به سادگی و زندگی بی آلایش و فقيرانه اکتفا کرده عکس العمل مردم را چگونه ارزیابی می کند . او گفت برخی تحسين مي كنند و برخي معتقدند که این نحوه زندگی من و امثال من عین حماقت است و عقل و درایت و فرزانگی عبارت است از همان  زرنگی های سودجویانه و کاسبکارانه در جهت مسابقه ای بی پایان برای خوردن و اندوختن و خودنمایی کردن بیشتر . طبيعي است كه اگر حماقت به الگوي رايج زندگي اجتماعي تبديل شود عقلاي اندك و انگشت شمار جامعه جزو ابلهان محسوب خواهند شد . همان طور كه اگر براي جامعه اي علم و فضيلت و فرهنگ معنايي نداشته باشد يك رقاص فاسد يا يك دلقك مسخره يا يك خواننده بازاري بنجل خوان ، ارزش و منلزلتي بسيار متعالي خواهد داشت .

·          _‌‌‌‌  درك حماقت و اطلاع از  درجه و سطح حماقت خودش نوعي هوش و نبوغ مي خواهد . اعتراف به حماقت از نشانه های بیداری و هشیاری و عقلانیت است . و اين خودش يكي از تناقضاتي است كه واقعيت دارد . هركس از حماقت و جنون خودش اطلاع داشته باشد و در صدد درمان باشد ديگر مجنون و احمق نيست و كسي كه مطلقا حماقت را از خودش منتفي بداند به درجاتي از حماقت و جنون خفي يا جلي آراسته است بلكه به تعبير علي(ع) احمق ترين مردمان است .